" گُـــــــــردآفرین "بانـــــــوی ایرانی
تبلیغ در اسارت حفظ ارزش های دینی، جزء اهداف مقدّس رهبران الهی است. آنها در نشر آیین محمّدی به اقتضاء زمان و مکان کوشیده اند. فرزندان اهل بیت علیهم السلام نیز چون اجداد خویش با پیش گرفتن روش صحیح در میدان رویارویی حقّ و باطل، دشمن را رسوا نموده و با پاسداری از خون شهیدان، هدف مقدّس آنها را زنده نگه داشته اند. آیا برای شامیان عیدی هست که من اطلاع ندارم؟ پاسخ شنیدم: ای پیرمرد! از بیابان آمدی؟ گفتم: من سهل بن ساعدی هستم و رسول خدا را دیده ام. گفتند: عجب است که آسمان، خون نمی بارد و زمین، اهلش را فرو نمی برد! گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: این، سر حسین است که از عراق هدیه آورده اند! جلوتر رفتم، پرچم هایی دیدم که در بین آنها سری بر نیزه است. او شبیه ترین افراد به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود و پشت سر آن، بانوانی بر شترانی بی پوشش سوار بودند. نزدیک تر رفتم. از نخستین زن پرسیدم: کیستی؟گفت: من سکینه، دختر حسینم. دختر امام حسین علیه السلام با سخن کوتاه «ما اسیران آل محمّدیم»، مردمِ مسخ شده از تبلیغات پوچ و پرهیاهوی یزید را به تفکّر واداشت که: اگر اینها آل محمّدند، چرا اسیر شده اند؟ بنابراین، یزید در مواقف مختلف با اقدامات سنجیده و درستِ وابستگان امام علیه السلام رسوا می شد و جوانه های هوشیاری در دلها و افکار مردم شام روییدن آغاز می کرد. نفس فاطمی و علوی، دختر علی (علیه السلام) آنها را به آرامش دعوت نمود و غیورانه در مقابل یزید ایستاد و فرمود: آیا چوب می زنی؟ دستت بشکند! این سر و صورت از چهره هایی است که سال های طولانی برای خدا سجده کرده است! موضوع مطلب : حضرت سکینه،زنان عاشورایی،دختر ایران زمین،ashura- muharam چهارشنبه 90 آذر 16 :: 10:35 عصر :: مانده اثر از: گردآفرین
کاروان کربلا سکینه بلایای سنگین روز عاشورا را با دلی استوار و اراده ای پولادین تحمّل نمود. این توان، برخاسته از باطن پاک و توجّه کامل او به ذات احدیّت بود، همان گونه که امام حسین علیه السلام درباره اش فرموده: «دخترم، دائم محو جمال الهی است.» مطمئنّاً اگر امام بردباری او را محک نزده بود و به درجه ایمانش واقف نبود، او را همراه خویش به سفری پرحادثه نمی برد تا مبادا از آن حوادث دهشت بار روحش متزلزل شده و دینش دستخوش دگرگونی گردد. سکینه به مرتبه ای از یقین و رضای الهی رسیده بود که کشته شدن پدر و برادرها و عموها را دید، اما لب به شکایت نگشود و آن مصائب را لطف الهی دانست. وقتی اسب بی صاحب امام، با زین واژگون و شیهه زنان به سوی خیمه آمد، او به استقبالش رفت و با زبان حال ، احوال پدر را جویا شد. او به این فکر می کرد که: آیا لحظه آخر به امام آب دادند یا خیر؟ بغضِ فروخورده اش یکباره به خروش تبدیل شد و فریاد برآورد که: واقتیلاه! واابتاه! واحسیناه! واحسناه! و واغربتاه! موضوع مطلب : حضرت سکینه،زنان عاشورایی،دختر ایران زمین،ashura- muharam چهارشنبه 90 آذر 16 :: 10:27 عصر :: مانده اثر از: گردآفرین
گلستان فضایل سکینه از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید : این تعریف، بیانگر مقام برجسته دختر امام حسین علیه السلام در راستای یقین به پروردگار متعال و گسستن از مشغولیات و دلبستگی های دنیای فانی است. بانو بنت الشّاطی می گوید:
اخلاق نیک و خصال پسندیده این بانوی نمونه، وی را در نظر پدر که مربّی صالح و کاملی بود، عزیز نمود و چون ستاره ای فروزان در آسمان خاندان امام درخشید و همه را شیفته رفتار شایسته خود کرد. امام حسین علیه السلام که آگاه به ضمیر انسان ها و معیار سنجش اعمال است، سکینه را با زیباترین لقب، یعنی «خیرة النّساء» خواند و با عنایتی خاص مقام و منزلت وی را در مواقف بسیار ، بر دیگران آشکار نمود. وقتی آن حضرت نزدیک خیمه ها رسید ، فرمود: شاید قصدش این بود که قلب پدر را بیش از این غصّه دار نکند. امام حسین علیه السلام با مشاهده این وضع از اسب فرود آمد و سکینه را نزد خویش خواند و او را به سینه چسباند و اشک هایش را پاک نمود و فرمود: موضوع مطلب : حضرت سکینه،زنان عاشورایی،دختر ایران زمین چهارشنبه 90 آذر 16 :: 10:23 عصر :: مانده اثر از: گردآفرین
ادامه از پست پایینی... وداع حضرت سکینه با پدر
هنگامی که امام حسین (علیه السلام) برای وداع با سکینه آمد ، به وی فرمود: «ای سکینه ، پس از شهادت من گریه تو طولانی خواهد بود. مرا با اشک خویش مسوزان، مادامی که جان در بدن دارم و هنگامی که کشته شوم، تو اولی هستی که در سوگ من بنشینی.» هنگامی که کاروان اسیران از کنار قتلگاه عبور می کرد، حضرت سکینه خود را بر روی بدن مطهر او انداخت، آن را بوسید و ناله و گریه سر داد، به گونه ای که همه حاضران را به گریه انداخت. کسی توان نداشت که وی را از بدن مطهر پدرش جدا سازد تا انکه سپاه دشمن به زور این کار را انجام داد ....
ازدواج سکینه با عبدالله بن حسن امام حسین(علیه السلام) وقتى رشد، بلوغ و نبوغ دخترش سکینه را دید، وى را به عقد برادر زاده اش عبدالله اکبر فرزند امام حسن مجتبى(علیه السلام) درآورد. از محدثان و محقّقان شیعى، یکى عبدالله اکبر که کنیه وى ابوبکر است، مادرش امّ ولد (و کنیز) بود. او در کربلا حضور داشت و به میدان رفت و رجز خواند و در صحنه نبرد به شهادت رسید. شیخ مفید در این زمینه مى نویسد: در روز عاشورا هنگامى که امام حسین(علیه السلام) از هر سوى آماج تیر و نیزه دشمن قرار گرفته بود، عبدالله بن حسن از خیمه بیرون آمد و به یارى عمویش شتافت و به هنگام دفاع از عمویش حسین(علیه السلام) مورد اصابت شمشیر بحربن کعب قرار گرفت و دستش قطع شد. حسین(علیه السلام) وى را به آغوش کشید و او را توصیه به صبر نمود و سپاه کوفه را نفرین کرد . برخى گفته اند که قاتل وى حرملة بن کاهل اسدى بود . نیز در زیارت ناحیه مقدسه قاتل عبدالله بن حسن ، حرملة بن کاهل اسدى معرفى شده است. در جمع بین این روایات ، شاید بتوان گفت که پس از ضربت بحربن کعب ، ضربت نهایى را حرمله بر وى وارد ساخته و شهیدش نموده است. حسین بن على(علیهما السلام) دخترش سکینه را به عقد عبدالله بن حسن درآورد و عبدالله در روز عاشورا به شهادت رسید. این در حالى بود که وى هنوز با همسرش همبستر نشده بود،(. شرح الاخبار، قاضى نعمان بن محمد، ج3، ص19) و سکینه از وى باردار نشد. البته نباید استیحاش کرد; چرا که این سنت نیز در میان اعراب آن عصر مرسوم بوده است; چنانکه میان عقد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با عایشه، تا مراسم عروسى و کابین بستن ، سال ها فاصله بوده است . پس از قاضى نعمان ، علاّمه امین الاسلام طبرسى در اعلام الورى، همانند روایت قاضى نعمان را آورده است. از محقّقان معاصر نیز استاد محمد على دخیل ، به ازدواج سکینه با عبدالله بن حسن تصریح کرده ، مى نویسد: او پس از شهادت عبدالله با هیچ کس پیمان زناشویى نبست و این عقیده شیعه در این زمینه است.
موضوع مطلب : حضرت سکینه، دختر ایران زمین، زنان عاشورایی وبلاگ من منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ ![]() ![]() ![]() |
||