" گُـــــــــردآفرین "بانـــــــوی ایرانی
دیرگاهی است در این تنهایی رنگ خاموشی در طرح لب است بانگی از دور مرا می خواند، لیک پاهایم در قیر شب است "سهراب سپهری "
در و دیوار بهم پیوسته نفس آدم ها روزگاری است در این گوشة پژمرده هوا دست جادویی شب می کنم هر چه تلاش، او به من می خندد نقش هایی که کشیدم در روز، طرح هایی که فکندم در شب، دیرگاهی است که چون من همه را جنبشی نیست در این خاموشی
موضوع مطلب : شعر, سهراب وبلاگ من منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ ![]() ![]() ![]() |
||