پيام

سين دخت
90/7/20

+ امضاي شهيد پاي کارنامه فرزندش :

«يک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، براي او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراين مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من بايد به مدرسه مي رفتم، وقتي وارد مدرسه شدم، ديدم که براي تجليل از پدرم مراسم تدارک ديده اند، پس از مراسم راهي کلاس شدم،

خانم ناظم از راه رسيد و برنامه امتحاني ثلث دوم را به من داد، در غياب من همه بچه ها برنامه امتحاني شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم، ناظم از من خواست که حتما اوليايم آن را امضا کنند و فردا ببرم، به فکر فرورفتم چه کسي آن را برايم امضا کند

نسبت به درس و مدسه ام بسيار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود. وقتي به خانه رسيدم چيزي خوردم و خوابم برد، در خواب پدر را ديدم که از بيرون آمده و مثل هميشه با ما بازي مي کرد و ما هم از سر و کولش بالا مي رفتيم.

پرسيدم آقاجون ناهار خورديد، گفت: نه نخوردم، به آشپزخانه رفتم تا براي پدرغذا بياورم، پدر گفت: زهرا برنامه ات را بياور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامه اي که امروز در مدرسه دادند.

رفتم و برنامه امتحاني ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبي گشتم پيدا نشد، مي دانستم که پدر هيچگاه با خودکار قرمز امضا نمي کند، بالاخره خودکار آبي ام را پيدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه.

اما وقتي برگشتم پدرم را نديدم، نگران به سمت حياط دويدم ديدم باغچه را بيل مي زند، آخر دم عيد بود و بايستي باغچه صفايي پيدا مي کرد، پدر هم که عاشق گل و گياه بود.برگشتم تا غذا را به حياط بياورم ولي پدر را نديدم اين بار هراسان و گريان به دنبال او دويدم اما ديگر پيدايش نکردم ناگهان از خواب پريدم اما وقتي خاله برايم آب آورد دوباره آرام گرفتم و خوابيدم.

صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسايلم را آماده مي کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحاني ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود، وقتي به خواهرم نشان دادم حدس زد که شايد داداشم آن را امضا کرده باشد ولي يادم افتاد که برادرم در خانه نبود، خواب ديشب برايم تداعي شد، با تعجب ماجرا را براي خواهرم تعريف کردم و تاکيد کردم که به کسي نگويد.

پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: «اينجانب رضايت دارم، سيد مجتبي صالحي» و امضاء کرده بود.

.................................... :-)))

دوستان نظري نداريد؟؟؟؟؟

خوشبحالش .........

نه من هيچ نظري ندارم !!!