پيام
+
«حرمله» دستگير مي شود!!!! تا چشم مختار به قيافه وحشت زده حرمله افتاد، به او نگاه تندي کرد و گفت: «الحمدلله الذي مکنني منک؛ خداي را شکر که به چنگ افتادي!» و بلافاصله فرياد زد: «جلّاد! جلّاد! جلاد که آماده و حاضر بود گفت: بفرمائيد قربان.» .... ادامه
دكتررحمت سخني Dr.Rah
90/2/21
سين دخت
مختار دستور داد: اول دو دوستش را بزن.
جلاد بلافاصله با ضربتي سخت دو دست نحس او را افکند (آري اين همان دو دستي که با يکي کمان را مي گرفت و با ديگري تير را و يکبار گلوي طفل بي گناه امام حسين(ع) و يک بار، چشم اباالفضل و يک بار، قلب امام حسين(ع) را هدف قرار داده بود.
سين دخت
آري اين دو دست پليد بايد قطع مي شد.) سپس فرياد زد: دو پايش را نيز قطع کن! و جلاد، فرمان را اجراء کرد. جسد بي دست و پاي حرمله، در خون کثيفش غوطه مي خورد که باز مختار صدا زد: آتش، آتش. و بلافاصله، چوب هاي نازکي را روي جسد انداختند و آتش زدند و جسد آن جنايتکار همچنان مي سوخت.
رزگل
چه غوغايي بوده ها ...چقدر قصي القلب ميتونه بشه ادميزاد ...اه
سين دخت
سلام....منفورترين و گرگ صفت ترين انسان.....!!!!