پيام
+
زمان هنوز يک « امّا » ي نازنين دارد
به اوج ِ نقطه ي پايانِ خود،يقين دارد
زمين چقدر بگردد براي ديدن تو؟
کدام شب، خبر از روز آخرين دارد؟

دكتر نگو بلا بگو
90/1/20
سين دخت
من ِ فلک زده ، دور از تو مُرده اي هستم
که حال و روزم « اياک نستعين» دارد
دلم گرفته و کم مانده تکّه تکّه شود
شبيه منطقه اي که هنوز « مين » دارد
دوباره سفره عيد از نبودن ِ تو پُر است
قبول نيست؛ مگر انتظار سين دارد؟
پارسيان شيرين سخن
شايد اين جمعه بيايد شايد
کوچه بنے هاشم
زيبا بود
مهدي،غفوري
به اميد آنكه به فيض حضور اربابمان برسيم... خيلي خوب بود